فيلم جديد
 
نويسندگان
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 46
دیروز : 7
افراد آنلاین : 1
همه : 17636
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
چت باکس

فيلم‌هاي سامورايي همانند فيلم‌هاي وسترن نيازي به معرفي ندارند. اين ژانرها پتانسيل بالايي براي در بر گرفتن هرچه بيشتر چالش‌هاي اخلاقي و تراژدي‌هاي a انساني دارند. “هاراگيري”، يكي از بهترين فيلم‌هاي سامورايي، در مورد سامورايي مسن سرگرداني است كه وقتش را صرف در تنگنا قرار دادن رييس يك خاندان مي‌كند. عزم جدي او با تكيه بر سنت Bushido[1] و اعتقاد راسخ سامورايي‌ها به وجود آمده است. سامورايي پير، با منطق قاطع و درست خود، رييس قدرتمند خاندان را مقابل ملازمان قصر خوار و خفيف مي‌كند. زمان فيلم در 1630 سير مي‌كند. سامورايي‌هاي بدون ارباب، كه “رونين” ناميده مي‌شوند، به دليل صلحي كه در ژاپن برقرار است از كار بيكار شده‌اند. قلب، ذهن و شمشير آنان در خدمت اربابانشان است، ولي اكنون بدون هدف سرگردان‌اند و ناتوان از تهيه غذا و پناهگاهي براي خانواده‌شان. اين وضعيت خيلي شبيه به وضعيت كنوني شركت‌ها در عصر حاضر است. كارمندان وفاداري كه سابقه طولاني كار شركتي دارند به راحتي عزل مي‌شوند! جلوي دروازه عمارت رسمي خاندان “آيي”، يك رونين ژنده‌پوش به نام ” Tsugumo Hanshiro” درخواست ملاقات با رييس خاندان ” Saito Kayegu” (با بازي Rentaro Mikuni) را دارد. او زماني در خدمت ارباب “گيشو” بوده است كه با سقوط حكومتش، اين سامورايي هم بيكار شده است. او درخواست اجراي مراسم هاراگيري (خودكشي به شيوه سامورايي‌ها) را در داخل قصر دارد. اين مراسم با خودكشي فرد به‌وسيله يك شمشير كوچك كه با آن شكم خود را پاره مي‌كند انجام مي‌پذيرد و سپس يك شمشيرزن سر فرد را با يك ضربه از تن جدا مي‌كند. تسوگومو مي‌خواهد خودش را بكشد چون تصور مي‌كند يك سامورايي بدون ارباب بودن ننگ است. سايتو (رييس خاندان) داستاني را برايش تعريف مي‌كند تا او دلسرد شود. در آن منطقه “رونين” هاي زيادي قصد انجام خودكشي داشتند، اما بعضي از خاندان‌ها با دادن كار و سرپناه به آن‌ها مانع از انجام اين كار شده بودند. اگرچه اين رونين ها در واقع اصلاً نيت خودكشي نداشتند. (تنها به اميد كسب كار مراجعه كرده بودند). سايتو داستاني را دربارهٔ چيجيوا موتومه (A******a Ishihama) ديگر سامورايي خدمت كرده به ارباب “گيشو” نقل مي‌كند كه با آمدن به عمارت “آيي” و مطرح كردن درخواست انجام مراسم خودكشي با موافقت ارباب سايتو مواجه شده است به‌شرط اين كه مراسم را فوراً برگزار كند. اما چيجيوا تقاضاي فرصتي چند روزه براي انجام كاري شخصي از او كرده كه با مخالفت سايتو مواجه شده چون گمان مي‌كرده كه او مشغول فوت وقت است. خلاصه خاندان آيي با متوسل شدن به زور چيجيوا را وادار به انجام خودكشي كرده آن هم با يك شمشير چوبي! چون چيجيوا شمشير خود را گرو گذاشته بود و در اصل فكر نمي‌كرد كه وادار به انجام اين كار شود. خب اين رسم سامورايي‌هاست كه بايد با شمشير خود به زندگي‌شان خاتمه دهند. و مسلم است كه چيجيوا متحمل درد و رنج زيادي شد.

همان‌طور كه مي‌بينيد، سايتو از تسوگومو مي‌خواهد كه پشيمان شود اما با اين جواب تسوگومو مواجه مي‌شود: “نگران نباش، من حتماً مراسم را انجام مي‌دهم… اما قبل از آن اجازه مي‌خواهم كه داستاني را براي شما و ملازمانتان تعريف كنم…” هاراگيري اثري از ماساكي كوباياشي، (كارگردان فيلم مشهور “كوايدان”)، در سال 1962 اكران شد. “كوايدان” كه مجموعه اي از داستان‌هاي مربوط به ارواح است، جزو زيباترين فيلم‌هايي است كه ديده‌ام. كوباياشي همچنين خالق سه‌گانه ” شرايط انسان (1959-1961) ” است كه از نفوذ سنت Bushido بر زندگي ژاپني‌ها و چگونگي تأثير آن بر جنگ جهاني دوم بحث مي‌كند. و ساخته ديگر او “Samurai Rebellion (1967)” در مورد مردي است كه ننگ و ظلم بالادستي‌اش را در مورد همسرش نمي‌پذيرد. تم هميشگي كوباياشي كه به وضوح در “هاراگيري” هم قابل مشاهده است، درباره فرد متعصب و پابند به رسومي كه معتقد است رعايت بعضي از ارزش‌ها خيلي واجب‌تر از اهميت زندگي است. اين رسوم سامورايي در سياست نظامي ژاپني هم ريشه كرده به طوري كه ما خودكشي خلبانان Kamikaze[2] و خودكشي سربازانشان را در موقعيت‌هاي حساسي كه راه فرار نيست مشاهده مي‌كنيم كه اين از همان روح سامورايي و باور مرگ با افتخار در آنان نشأت مي‌گيرد. براي مثال، “Yukio Mishima” از رمان نويسان مدرن ژاپني، هنگامي كه در سال 1970 در جنگ گردان تحت فرمان خود را بر اثر يك تصميم ناعاقلانه در معرض شكست ديد، مرتكب seppuku (همان خودكشي) شد تا آبروي ازدست‌رفته امپراطوري را باز يابد. نويسنده و كارگردان آمريكايي “Paul Schrader” فيلمي با نام “Mishima: A Life in Four Chapters (1985)” بر اساس زندگي او ساخته است. ابتداي فيلم شباهت نسبي با فيلم “Rashomon” دارد كه در آن شخصي شروع به نقل يكي از نسخه‌هاي داستاني مي‌كند كه براي آن 4 نقل‌قول متفاوت وجود دارد. اما كوباياشي فيلمي ساخته كه در آن تنها يك روايت درست وجود دارد و آن بستگي به شما دارد كه با ديدگاه كدام طرف در فيلم موافق باشيد. حق با كيست؟ سايتو كه نمي‌خواهد عمارت “آيي” تبديل به يك خيريه براي افراد سودجو شود يا تسوگومو كه سايتو و ملازمان عمارت را وادار مي‌كند تا به داستان چيجيوا و شمشير چوبي او گوش فرا دهند.

مسلماً من نبايد داستاني را كه تسوگومو درباره چيجيوا تعريف مي‌كند براي شما بازگو كنم. تنها چيزي كه مي‌توانم بگويم اين است كه داستان تلخ و ناراحت‌كننده‌اي است. او شرح مي‌دهد كه چيجيوا مردي نبود كه به دليل ترس، تقاضاي تأخير در انجام مراسم را داشته باشد بلكه او مردي بود كه شرافت حقيقي‌اش، سايتو و تمام قدرت طلبان بوروكرات را حقير و پست مي‌كند. گاهي اوقات انجام كار درست نسبت به آييني سنتي شجاعت بيشتري مي‌طلبد. “هاراگيري” فيلمي درباره اخلاقيات است كه حرفش اين است، لازم است گاهي اوقات فردي را بهتر بشناسيم تا اين كه بخواهيم بر اساس رفتار او در موردش نتيجه‌گيري كنيم. شيوه روايت داستان، احساسات را درگير مي‌كند. سه بار تسوگومو اجازه مي‌خواهد شمشيرزني كه قرار است او را خلاص كند را انتخاب كند. سه بار نگهبان براي يافتن آن‌ها به دم در خانه‌شان مي‌رود اما هر بار با اين گفته كه فرد موردنظر بيمار است تنها باز مي‌گردد. اما تسوگومو كه آنان را مي‌شناسد تعجب نمي‌كند و دليل اين كه آن‌ها خود را به مريضي زده‌اند براي جمع بازگو مي‌كند و از ترس دروني آن‌ها پرده برمي‌دارد. اين صحنه از دراماتيك‌ترين لحظه‌هاي كل فيلم‌هاي سامورايي است. از تأثير زندگي خود كوباياشي كارگردان بر اخلاقيات شخصيت اصلي فيلم، تسوگومو، نمي‌توان چشم پوشي كرد. او در طول عمرش يك صلح‌طلب بود، اما نه به اين معنا كه از انجام خدمات نظامي امتناع كند بلكه او دوست داشت كه به عنوان يك سرباز وظيفه خدمت كند تا به‌عنوان يك افسر رسمي. اين فيلم سياه‌وسفيد باظرافت ساخته و فيلم‌برداري شده است تا به زيبايي ارزش‌هاي دروني‌اش را آشكار كند. دوربين غالباً نماي POV سايتو را نشان مي‌دهد كه روي پله‌هاي محوطه اجراي مراسم ايستاده درحالي‌كه به ملازمان خود و تسوگومو نگاه مي‌كند. سپس به يك نماي POV از تسوگومو تغيير جهت مي‌دهد كه به سايتو مي‌نگرد. شات هاي زاويه‌دار از نگاه بينندگان است كه در حاشيه قرار دارند و به سخنان رييس خاندان و تسوگومو گوش مي‌دهند. سپس درصحنه مبارزه با شمشير از دوربين روي دست استفاده شده است تا قواعد سنتي فيلمبرداري شكسته شود. در اين صحنه مردان عمارت “آيي” با قلب‌هايي سنگي بدون ترحم و دلسوزي براي داستان چيجيوا به سوي تسوگومو حمله مي‌برند، اين مردان، زاده و تربيت شده‌اند تا قلب‌هايي اين چنيني داشته باشند. اولين تصويري كه در فيلم نمايش داده مي‌شود سؤالاتي را در ذهن بينندگان ايجاد مي‌كند. ما در اين سكانس نمايي از يك لباس زرهي خالي، مشاهده مي‌كنيم كه سمبل و نماد عمارت “آيي” و گنجينه سنت‌هاي اجداد اين خاندان است. سرانجام اين نماد توسط تسوگومو هتك حرمت مي‌شود. هنگامي‌كه ما به دليل‌تراشي عاري از احساسات سايتو گوش فرا مي‌دهيم، مي‌توانيم سخنان او را با بيشتر مناقشات سياسي اخير تطبيق دهيم. مناقشاتي كه با وجود نظريه‌هاي سفت و سخت اقتصادي، بهانه خوبي براي ناديده گرفتن رنج و درد انسان‌هاي عصر ما شده است.

Bunshido-1: سنت اخلاقيات و مرام سامورايي‌ها كه هاراگيري بخش جداناشدني از آن است.

Kamikaze-2: خلبانان از جان گذشته ژاپني.

اختصاصي نقد فارسي

مترجم: بابك مؤيدزاده

كپي برداري و نقل اين مطلب به هر شكل (از جمله براي همه نشريه‌ها، وبلاگ‌ها و سايت هاي اينترنتي) بدون ذكر دقيق كلمات “منبع: سايت نقد فارسي” ممنوع است و شامل پيگرد قضايي مي شود.

امتیاز:
 
بازدید:
[ ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۶ ] [ hsi ]
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
.: Weblog Themes By limoblog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب